Nehodí se? Vůbec nevadí! U nás můžete do 30 dní vrátit
S dárkovým poukazem nešlápnete vedle. Obdarovaný si za dárkový poukaz může vybrat cokoliv z naší nabídky.
حالا که از آن ماجرا سه سالی میگذرد، شاید بتوانم آن روزهای سخت و تلخ را بازگو کنم. در این سه سال دلم میخواست که بتوانم با شما دوستانم دربارهی آن روزها صحبت کنم. هرچند که بازگویی آن اتفاق شاید خطایی دیگر باشد. حتمن میدانید که در این سه سال، بیشتر روزها افسرده بودهام و اکثر شبهایم پُرکابوس.روانپزشکم که خانم دکتر نازنینی است، میگوید: حسین حرفت را بزن. تو ده سال سر کلاس درس از ادبیات گفتهای، حتمن میتوانی دربارهی زندگی خودت هم حرف بزنی. باید اضافه کنم که این دورهم جمع شدن امشب ما در این آپارتمان کوچک من، ابتکار روانپزشکم است. بعضیهایتان او را میشناسید که چه دکتر نازنینی است. او خواهش کرده که اگر امکان دارد فقط من حرف بزنم و شما گوش کنید.از کجا شروع کنم که حوصلهتان سر نرود. همهی شما داستان را میدانید. ولی نه روایت مرا، آن هم از زبان خودم. ماجرا را اخبار شبکههای تلویزیونی گفتند؛ با من و دیگران مصاحبه کردند. در میان خود ما، ماجرا را هوشیار بارها و بارها گفت و تحلیل کرد. دوست همهی ما هوشیار، شهرتش در بین ما به عالی بودن تحلیلها و نقشههایش است ...بخشی از داستان پودر استخوانهای پدرم